به استقبال ضیافت
به نام مهماندار عظیم
ماهی که پیش رو داریم و به نام مبارک سپری در برابر آتش (رمضان) مطرح است ماهی است با کلی میهمان قد و نیم قد، پیر و جوان و گاهی نوجوان و نونهال، خلاصه مجلس شلوغی است که باید همه میهمانان خود را برای این میهمانی آماده کنند، این میهمانی نه خیلی سخت که توان رفتن به آن برای همه نباشد و نه خیلی آسان که هر کسی بتواند و به سادگی به آن وارد شود هر چند البته هر کسی را هم، راه نمی دهند، همچنین در این ضیافت الهی، کسی را به جایگاه بالادستی هدایت می کنند که یک سر و گردن بیشتر از دیگران به خود رسیده باشد، مرتب و منظم باشد پاک و پاکیزه خود را آراسته باشد.
عده ای همان سرِ شب فرا می رسند و به میهمانی وارد می شوند عد ه ای اما در ماههای قبل مثل رجب وشعبان سرکی به این میهمانی کشیده و بیشتر از دیگران خود را آماده می بینند اما، مهم نیست مهم این است که چه کسی پاکتر و مطهر است و باید چه لباسهایی را بپوشد، چه کفشی بپوشد و چه عطری بزند.
عده ای وارد می شوند در حالی که لباسهایی مندرس دارند و گاهی مضحکه ی دیگران می شوند اینجا دیگر جای مخفی کاری و غیبت نیست، چرا که غذای میهمانی را در جایی دیگر سرو می کنند و می کِشَند، اینجا فقط باید به خود رسیده باشی تا هم مهماندار به استقبالت بیاید و هم تو راضی باشی.
لباس های مندرس این میهمانی مثل دیگر میهمانی ها نیست اما به واقع خود را نیز نشان خواهد داد لباس های دروغ، تهمت، غیبت، فساد، فحشاء، دزدی، کلک، بی مسئولیتی، خیانت، حق کشی، حق خوری، پایمال کردن حقوق دیگران و مخصوصا یتیمان، رشوه، پارتی، بی مسئولیتی، عدم وفای به عهد، عدم سعه صدر، عصبانیت، غضب و هر مسئله ای که بوی نفاق و دورویی و چپاول و ربا بدهد، این لباس ها علاوه بر شرمندگی برای پوشنده اش اما می تواند چنانکه بزرگان و ائمه طاهرین(ع) فرمودند مایه شرمندگی ائمه هم باشد (نعوذ بالله). میهمانان این ضیافت باید چنین باشند که مطرح شد، تا نفسهایشان عبادت شود، و خوابیدنشان نیز هم، شب زنده داریشان بتواند گناهان چندین سالشان را به دودی تبدیل کرده و به هوا بسپارد.
لباسهای زیبای این میهمانی بر خلاف صفات فوق و درست نقطه متضاد آنهاست علاوه بر عدالت و خوش رفتاری و دوستی با خوبان و تبری از بدان است عطر آن نیز خوش اخلاقی میهمانان است چرا که پیامبر اکرم (ص) فرمودند اخلاق نیکو نیمی از دین من است، یا هر کسی که اخلاقی نیکو ندارد اون شخص از ایمان به دور است.
میزبان نیز به میهمانان خود در مقابل اطرافیانش به غرور می فرماید اینان میهمانان من هستند اینان همان عزیزانی هستند که شما در همان که در خلقتشان شک کردید و من با این حال بار امانت را بر دوشان آنان نهادم و آنها در تمام آن امتحاناتی که شما را تحمل آن نیست مردانه بیرون آمدند اما آنان چه مردانه در مقابل آن سر خم نکرده که هیچ بر آن مشکلات مسلط شده و خود را با آنان گلاویز کرده تا به پیروزی کردند،
حال باید گفت خدایا ما لباسهایمان مندرس است اما آمده ایم تا جامه ای نو از تو به امانت برداریم و به خود آییم تا در وقتی دیگر و فرصتی دیگر بتوانیم در کنار خانه ات به میهمانیت بیایم و جامه های خویش را از نو دوخته و تمیز و مرتب به میهمانیت شرفیاب گردیم،
مولای ما! این بندگان ناچیزت تنها آمده اند بگویند ما فرمانت را شنیدیم و آماده ایم برای این میهمانی اما اگر مندرس و فرسوده ایم تو خودت راه خیر و درست را به روی ما بنما.
کریما! گناه ما شاید تنها آن باشد که سکوت را اختیار کرده ایم و در مقابل ناملایمات بسیاری از افراد خود را به هوایی دیگر و برنامه ای دیگر مشغول می گردانیم. و فراموش نکرده یم که النصیحة لائمة المسلمین، به معنای نصیحت ائمه مسلمین ضرورت دارد. اما بیشتر از این در توان خود نمی بینیم که آی عزیزان مسئول در مراکز مختلف بیایید راه انتقاد و راه پیشنهادت مردم را و نقد های آنان را هموار کنیم، باورمان شود که همه ما برای جامعه ای بهتر می کوشیم و اما هر کس بر مبنای سلیقه خود اعمال سلیقه می کند.
عزیزا ! تو بر ما می بخشایی چنانکه با وجود تمام ناشکریهای ما باران رحمتت را از ما دریغ نکردی! این ماهستیم که بسم الله اول هر کار و الحمد الله آخر هر کار را فراموش می کنیم و لطف کم هم کیشان و هم مسلکان خود را گاهی بجا می آوریم اما شکر تو را که خالق ما و تمام امکانات زنده بودن ما هستی را به دگم بودن خود تعبیر می کنیم، خدایا عبادت تو را نشانه عقب ماندگی می دانیم و تقلید کور کورانه از دیگران را عین پیشرفت خود می خوانیم!
علیما! علم ناقص خود را عین علیم بودن می دانیم اما حتی نمی توانیم به یک پشه جان بدهیم، و یا یک مورچه را بر مبنای آنچه تو خلق کرده ای بیافرینیم، شاید به علت آن باشد که خدایا تو ما را آزاد آفریدی و از ما نخواستی تنها به زور و تقلید تو را مورد عبادت قرار دهیم.
میهمانانی هستیم خود خواه و مغرور اما تو خود با افزودن به علم ما این نادانی ما را که فلاسفه به آن معتقدند هر چه بیشتر بدانیم می دانیم که نمی دانیم، تو خود در درون ما بیافزا، خدایا من میهمان توام پس به من ببخشای جامه ای نو و عطری زیبا برای ادامه زندگی من،
کریما! کرامت تو به بنده حقیرت کرامت داده و مورد تکریم قرار داده پس به همان کرامتد کسانی که در هدایت ما نقش داشته اند عاقبت بخیر بگردان. این میهمان حقیر از تو، که خدایی، می خواهد درحق ما خدایی کنی به کرامت و رئوفیتد نه به قهر و غلبه ای که با دشمنانت بر خورد می کنید.
آیا سزاوار است مهمانداری میهمان خود را به رسوایی کشاند؟ اگر چنین باشد آن مخلوق تو است اما تو خدایی و همه افراد را به دیده نوازش می نوازی پس از سر تقصیرات بنده حقیر بگذر.
جمیلا! به جمال و جلالت ما پای در میهمانی تو با ترس ولرز بابت مسائل تشنگی و گرسنگی خواهیم گذاشت، اما تو خود کمک کن این گام را با پیروزی بر نفس خود به پیروزی برسانیم.